جدول جو
جدول جو

معنی ابن الکلاس - جستجوی لغت در جدول جو

ابن الکلاس(اِنُلْ ؟)
علی بن محمد. از ادبا و شعرای مائۀ هفتم هجری. پاره ای تعلیقات و مجموعه ای چند و قطعاتی از اشعار داشته. وفات او به 703 ه. ق. بوده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُلْ کُ سَ)
ابومحمد عبدالله بن یحیی. ابن الکوفی گوید کنیت او ابویحیی و نامش محمد بن عبدالله بن عبدالاعلی الاسدی الکوفی است. از کوفه به بغداد هجرت کرد و در آنجا مقیم شد و از بزرگان کوفیین ادب و از روات شعر و فصحاء بنی اسد چون جزی و ابوالموصول و ابوصدقه اشعار کمیت را فراگرفت. ابن کناسه خواهرزادۀ ابراهیم بن ادهم زاهد است. مولد او به سال 123 ه. ق. و وفات بکوفه در سال 207 است و شعر نیکو میگفته و کتاب الأنواء و کتاب معانی الشعر و کتاب سرقات الکمیت من القرآن و غیره از اوست
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ کَ)
فقیه و محدث. او راست: کتاب ناسخ القرآن و منسوخه. کتاب احکام القرآن و آنرا از ابن عباس روایت کرده است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ فَ)
حربا. آفتاب پرست. خور. فطح. اسدالارض. خامالاون. بوقلمون. ابوقلمون. مارپلاس. آفتاب گردک. پژمره
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ خَلْ لا)
ابوالحجاج یوسف بن محمد. وفات 566 ه. ق. دیوان انشاء مصر در ایام عبدالمجید عبیدی و پس از او با ابن خلال بود. او در بلاغت معروف به ود و شعر نیکو میگفت و تا زمان کهولت در کار انشا بود و در آخر عمر انزوا گزید
لغت نامه دهخدا